پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۱ ثبت شده است

۲۱
شهریور
مجبورم نکن این همه ناز بِکشم.
عادت ندارم. وسطش کم می‌آرم، می‌ذارم می‌رم‌...
  • مجتبی فرد
۲۰
شهریور
این مجنون است که از دل تاریخ می‌نالد:
«لیلی»
خوش به حال آنان که معشوقی دارند و خوش‌تر، حال آن که معشوقش را  لیلی نام  است.
لذت دارد صدا بزنی: لیلی!

دانلود ترانه «لیلی منال» با صدای «ویگن»
  • مجتبی فرد
۱۹
شهریور
می‌تواند عشق؛ فاحشه بسازد از فرشته‌ها.
اگر معشوق، اشتباهی باشد.
  • مجتبی فرد
۱۸
شهریور

پیرمرد، آمده بود بانک برای یکی پول بفرستد. سر و لباسش فلاشر می‌زد که از آن لُرهای قدیمی است و به تبع اسلافش سواد نداشت و  فیش را داد که تحویل‌دار برایش پر کند.
کارمند بانک پرسید:
• پدرجان! اسمت چیه؟
به زحمت و نامفهوم جواب داد:
•• ناپلئون!
همگی برگشتیم طرفش. کارمند دوباره پرسید:
• چی؟
•• ناپلئون.
قیافه‌اش به این دیوانه‌ها و آلزایمری‌ها نمی‌خورد.
• عمو! گرفتی ما رو؟
•• نه بابا، بیا این شناسنامه‌ام.
راست می‌گفت بنده خدا! از لرهای خوزستان بود و زیر دستِ مسترهای کمپانی نفت ایران و انگلیس کار کرده بود. کار، کارِ انگلیسی‌ها بود!
• حالا می‌خوای واسه کی حواله کنی؟
•• ویکتوریا!

  • مجتبی فرد
۱۵
شهریور
• چه طوری؟
•• تا خوابم، خوبم!
  • مجتبی فرد