پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۳ مطلب در دی ۱۳۸۹ ثبت شده است

۳۰
دی
چه لحظه‌ی مبارکی است آن زمان که بگویی: برو، حالا شناختمت!
  • مجتبی فرد
۲۹
دی
لطف مدام، وظیفه می‌شود و توقع.
به اندازه کن و به موقع.
  • مجتبی فرد
۲۷
دی
• مغروری، مغروی، مغرور!
•• این تعریف بود یا سرزنش؟
• از لحن ملامت‌بارم نفهمیدی؟
•• در هر دو صورت، من که لذّت می‌برم.
  • مجتبی فرد
۲۶
دی
می‌دونم یه در دیگه باز می‌کنه ولی یه خورده زودتر آخه!
  • مجتبی فرد
۲۵
دی
تو را خدا، هر وقت دستت خیس یا کثیف است، بی‌خیال مصاحفه و صله ارحام شو!
  • مجتبی فرد
۲۴
دی
آهنگ «امانیه» برگرفته از ترانه قدیمی و محبوبی به همین نام از «دیانا حداد»

دانلود آهنگ «امانیه»

  • مجتبی فرد
۲۳
دی
گزیده‌ی کتاب «سفر به ولایت عزرائیل»
نوشته‌ی «جلال آل‌احمد»
تاریخ تحریر: 1341
نشر «مجید»

صفحه‌ی 59

منِ شرقیِ غیرعرب، فراوان، چوب اعراب را خورده‌ام و هنوز هم می‌خورم. با همه‌ی باری که از اسلام به دوش من بوده است و هنوز هست، ایشان مرا «عجم» می‌دانند. «رافضی» هم می‌دانند. محرابی برای تشیع من قائل نیستند و چون بدتر از من، چشم به غرب و صنایعش دوخته‌اند اصلاً مرا نمی‌بینند که هیچ، مرا سرِخر هم می‌دانند...

صفحه‌‌ی 60
و تازه این عرب، اصلاً دیگر عرب نیست. با این همه برای عراقی و مصری و سوریه‌ای و کویتی که مسلماً هیچ کدام‌شان بازمانده‌ی عرب دوره‌ی جاهلیت نیستند- تنها منم که هنوز «عجم» مانده‌ام. من، یعنی تنها «عجم» روزگار برای این عربِ کادیلاک‌سوار کنار خلیج! همه‌ی اعجام دیگر حالا بدل شده‌اند به سروران و صاحبان نفت. اروپایی و امریکایی را می‌گویم. حتی ژاپنی را. که در این سوی عالم و برای اعراب نه تنها نشانی از عجم بودن ندارند بل‌که سکه‌های رایج روزگار ما را با خود به این سو می‌آورند تا شیخ شحبوط و آل‌صباح و زاد و رود سعودی بر آن مهرها بزنند و به جای خطبه‌ خواندن در مساجد جامع- رادیوهاشان فریاد جاز امریکایی بردارد و دلی‌دلی «ام‌کلثوم» را. حق هم چنین است. چون روزگاری که این منِ شرقی در تن برامکه و بنوعمید و بنومهلب، عالم اسلام را می‌گرداند، گذشته است. و به جای زر جعفری، اکنون دلار و لیره مسلط بر بازار بصره و بغداد و شام است...

صفحه‌ی 61
این همه را می‌گویم نه به قصد طرح یک دعوی ارضی و نه به قصد تجدید کینه‌ای یا از سر کوته‌نظری سیاست‌مدارانه‌ای. این‌ها همه درددلی است تا بدانید که منِ شرقی به چه روزگاری گرفتار است و ما شرقیان به طور کلی...
و آن وقت در این میانه، ره‌‌بران سیاسی مصر هم برای من دعوی خلافت اسلامی دارند. برای من که به زعم ایشان رافضی‌ام! و تازه خود این ره‌بر خلافت اسلامی مصری کیست؟ هم‌آن که به ضربه‌ی اول «خالد بن ولید» حتا زبان و ادب خویش را فراموش کرد و پس از قرن‌ها سواری دادن به مملوکان، اکنون بر کوهان سنگی اهرام نشسته است و «کلئوپاترا» را به عنوا بدل مایتحلل «جینالولو بریجیدا» بر پرچم ادبیات و مطبوعات غرب‌زده‌ی خود کوبیده و به تماشای آثار فراعنه از چهار گوشه‌ی عالم، جهان‌گرد، گدایی می‌کند و با این همه دعوی خلافت اسلامی دارد!

صفحه‌ی 62
اصیل‌ترین‌شان، سعودیانند که هم چون خوکان به چرا در منجلابی از نفت سرگرمند...
اگر روزگاری بود که زیارت من و امثال منِ شرقی، خرج یک ساله‌ی معیشت تمام بادیه‌نشینان حجاز را می‌داد، اکنون از ریزه‌ی سفره‌ نفت است که زاد و رود سعودی بر آن دیار، شلنگ‌تخته‌ها می‌زنند و شتران بادیه را نیز حق‌هاست. و این سعودی که احترامی برای خود کعبه قائل نیست برای من چه احترامی می‌تواند قائل باشد که زائر کعبه بوده‌ام. کعبه‌ی او اکنون به «ریاض» و «ظهران» نقل مکان کرده است که دکل چاه‌های نفت به جای گل‌دسته‌ی مساجد در زمین‌هایش روییده و اگر هنوز سعیی می‌کند، سعی میان صفا و مروه نیست- سعی میان «آرامکو» و «استاندارد اویل» است. یا سعی میان پاریس و نیویورک با حرم‌سرایی در پشت سر و آبروریزِ اسلام و با همه‌ی فضاحت‌هاشان و معالجه‌ی بواسیرها و پروستات‌هاشان.
  • مجتبی فرد
۲۲
دی
علاقه‌ام به کسی که دارم و زجری که می‌دهمش، دو خط موازی‌اند در یک راستا.
  • مجتبی فرد
۲۱
دی
آدم‌ها تغییر نمی‌کنند الّا برای بدتر شدن!
  • مجتبی فرد
۲۰
دی
آن‌چه تغییر نمی‌کند، نامش مرداب است نه انسان!
  • مجتبی فرد