پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۷ مطلب در تیر ۱۳۸۸ ثبت شده است

۲۰
تیر
آدم تنها، خیلی کارها نمی‌تواند بکند؛

از جمله «خیانت».

  • مجتبی فرد
۱۸
تیر
دل بستم به کسی که تجسم آرزوهایی بود که می‌توانستم ولی نخواستم بهشان برسم.
  • مجتبی فرد
۱۶
تیر

«دل‌شکسته» را تحت هر شرایط دیگری می‌دیدم به چشمم یک فیلم معمولی بود. از آن‌ها که تیتراژ انتهایی فیلم تمام نشده، قصه‌اش یادت رفته. فیلم‌هایی که فقط می‌بینیشان و بس. طی این پروسه فیلم دیدن هیچ اتفاق خاصی برایت نمی‌افتد. حتی اگر موضوع فیلم از تم‌های مورد علاقه‌ات باشد؛ مثل تبدیل نفرت شدید بین دو نفر به عشق. (یک قاعده کلی می‌گوید: عشق‌های شدید استعداد عجیبی برای تبدیل شدن به یک نفرت شدید دارند و بالعکس.)

اما نمی‌دانم آن آخر شبی که خسته و کم‌حوصله نشستم که ذره‌ای از فیلم را ببینم و بعد بخوابم؛ چه حالی داشتم، حسم چه بود، تحت تاثیر چه انرژی‌ای بودم که تا آخرش را یک‌نفس دیدم. بدون از دست دادن یک پلان و دیدن چندبارۀ چند سکانس. متاسفانه (مخالف سلیقۀ سینمایی‌ام) و خوشبختانه (موافق روحیۀ آن شبم) از فیلم خوشم آمد. خیلی هم خوشم آمد. به طوری که روزی نیست بی‌دلیل و بادلیل تکه‌هایی از فیلم را نبینم و مرور نکنم. فرستادمش به آرشیو فیلم‌های محبوب. علی‌رغم سوژۀ نخ‌نما شده، بعضی دیالوگ‌های نچسب و تکراری، یک‌طرفه بودن و سیر غیرعقلانی روایت در پاره‌ای از صحنه‌ها.

بازی بیتا بادران عالی بود. چیزی در مایه‌های رامبد جوان البته مونثش. یک‌جور جلفی و سبکی که انگ این فیلم بود. تنها بازیگر جوان سینمای امروز ما که مناسب نقش جوان مذهبی ته‌ریش‌دار و یقه‌بسته و تسبیح و انگشتر به دست است؛ همین شهاب حسینی است که به‌جا انتخاب شده بود هرچند که می‌توانست با کمی تلاش بیشتر، کلیشه این جور کاراکترها را کمی تغییر دهد. در اکثر صحنه‌های مشترک با خانم بادران علناً کم آورد که خرده‌ایش را می‌شود گذاشت به‌پای شرم و حیای ذاتی یک جوان محجوب و سربه‌‌زیر که اقتضای نقشش بود.

از همه عالی‌تر آواز یدی تیمپو است که هر چه در اینترنت گشتم کاملش را پیدا نکردم:

گاهی وقتا دل من پر می‌زنه

میره شیراز خونه‌مون سر می‌زنه

و بلاخره این‌که خوب بود، کلاً.

با وجود همۀ این خوبی‌ها، پایان فرمایشی و غیرقابل باور فیلم ( یک هپی‌اند مذهبی‌وار که نمونۀ بدترش را می‌شود توی فیلم دست‌های خالی دید) - که نمی‌فهمم چه اصراری است مسیر داستان به آن‌جا کشیده شود که پای امام حسین برای وساطت میان ماجرا باز شود توی ذوق می‌زد، کلاً.

پی نوشت: عادت نداشتم دربارۀ فیلمی چیزی بنویسم. این مختصر هم به پاس حال خوشی که تماشای «دل‌شکسته» نصیبم کرد نوشته شد.


پیوستها:

دانلود ترانه دل من پر میزنه با حجم کم

دانلود کلیپ آوازخوانی رضا رویگری در فیلم برای موبایل

دانلود کلیپ دل من پر میزنه برای موبایل

  • مجتبی فرد
۱۶
تیر

هر وقت دستت رفت توی جیب خودت، ضمیر متصل «م» را به اشیاء اضافه کن.

  • مجتبی فرد
۱۶
تیر

- ؟؟؟؟؟

- .....

- چرا چیزی نمی‌گی؟ جواب بده دیگه.

- جواب‌تو دارم، حوصله‌تو ندارم.
  • مجتبی فرد
۱۶
تیر

- چرا داری با خودت این کار را می‌کنی؟

- دارم از زندگی‌ام انتقام می‌گیرم.
  • مجتبی فرد
۱۶
تیر

روزی که باد شدید می‌وزد:

1.        زن چادری نباید پشت به باد حرکت کند.

2.       زن مانتویی نبایست رو به باد راه برود.

3.      مرد هیز بیرون نیاید، بهتر است کلاً.

  • مجتبی فرد