یه روز، یه وقت، یه جایی

کاش می‌دونستم چه وقتایى دروغ می‌گى.

خالی

زندگی من پر از اتفاقاتی‌اند که هنوز نیفتاده‌اند.

ماهی تنگ

آنها که دو دقیقه‌اى عاشق می‌شوند، یک دقیقه‌اى هم فراموش مى‌کنند.

فوتوشاپ

آرایشت غلیظت نمی‌ذاره ببینم قشنگی یا نه؟

خیلی

مثل خیلی‌ها، خیلى چیزها برام مهم نیست که واسه‌شون خیلى کارها بکنم.

بامداد خمار

در اظهار عشق زیاده‌روى نکن،
فکر فردایى که کم مى‌آورى هم باش.

دوراهی

یک معشوقه‌ی دیگر می‌خواهم.
این‌جوری حق انتخاب دارم.

مرداب

در حقارت خود دست‌وپا بزن و عزّت‌نفس مرا تکبّر معنی کن.

می به قدر مستی

• چه‌قدر دوستش داری؟ عاشق‌شی؟
•• عاشق که نه، به اندازه‌ای که باهاش ازدواج کنم.

خورد خورد

• تو هم مثل بقیّه...
•• نه، من مثل بقیّه نیستم.
• اتفاقاً بقیّه هم، هم‌این حرف رو می‌زدند.