پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

خبرم مپرس از من، چو مقابل من آیی

شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۲، ۰۶:۳۷ ق.ظ
همیشه از خود می‌پرسیدم «چرا علی‌رغم قدّ کوتاهش، کفش پاشنه‌بلند یا پاشنه‌دار نمی‌پوشد؟»
دائم کفش‌های اسپرت به پا داشت. گاهی آل‌استار و بیش‌تر اوقات یانگومی!

راه رفتنت واویلا!

و تحسینش می‌کردم که این قدر متّکی‌به‌نفس است که متوسّل به پاشنه‌های ده‌سانتیِ کمرخراب‌کن نمی‌شود!
شرمِ حضور و ترس از شنیدن «به تو چه؟» مانع سوال کردن و جواب گرفتن می‌شد.

روزی این مطلب را به یکی از دوستانِ نزدیکِ هم‌جنسش گفتم. ناباورانه گفت: «یعنی تو که این قدر نگاهت میخ اونه، تو که هر جا می‌ره، ردّش رو می‌زنی، تو که چشمت دنبالشه، نمی‌دونی؟»
چون‌آن برنده‌ی نوبل فیزیکی که قانون نسبیت را نداند، پرسیدم: «چی رو؟»
جواب داد: «نمی‌پوشه چون نمی‌تونه. تا حالا متوجّه فرم پاهاش نشدی؟»
گیج و منگ گفتم: «پرانتزیه!؟»
گفت: «کاملاً نه. فقط یکی‌اش، پای راست. سختشه با پاشنه‌دار راه رفتن.»

و سر جلسه‌ی امتحان نشسته بودم که از مقابل آمد. شلوار جین و مانتوی کوتاه، حجاب‌ها را از چشمانم برداشت.
که این طور. پس این استایِل راه رفتن، این شمرده گام برداشتن و جای قدم‌ها را نگاه کردن و بعد گذاشتن، این آرامش و طمأنینه، از این‌جا می‌آید؟

دی خوب بودی در نظر، امروز از آن هم خوب‌تر
خوب‌اند خوبان دگر، امّا نه این مقدارها

«ولی کفش پاشنه‌میخی چون‌آن جذّابیتی داره که کم‌تر دختری حاضره ازش بگذره!»
«آره خوب، اون هم پاش می‌کنه، البتّه خیلی کم. فقط توی جشن‌ها و عروسی‌ها.»

که مرا به آن‌جا راهی نیست.
  • مجتبی فرد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی