پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

ماه می‌آد تو خوابم

يكشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۰، ۰۱:۴۰ ق.ظ
صبح علی‌الطلوع، به اولین کسی که دیدم، گفتم: «از سال 59 که چشم باز کردم تا 84 توی خونه قدیمی‌مون زندگی می‌کردیم. خونه که توی طرح افتاد، باقی‌مانده‌ رو کوبیدیم و به زمین پشتی‌اش چسبوندیم و یک خونه جدید ساختیم. تا خونه تازه آماده بشه،کوچ کردیم به یه خونه دیگه. سال 90 به این طرف هم برگشته‌ایم به خونه جدید.»
گفت: «روده‌درازی نکن اول صبحی! خب؟»
گفتم: «توی این سی سال، هرچی خوابِ خونه می‌بینم توی خونه کلنگی هستم. هرچی اتفاق می‌افته توی خونه قدیمی می‌افته. رویا باشه، کابوس باشه توی خونه قدیمی هست.»
گفت: «آره. راست می‌گی. ما هم سال 70 خونه‌مون رو عوض کردیم. تا حالا هم که خواب می‌بینم خونه قدیمی توش هست. انگار اصلاً خونه‌های دیگه، نبوده‌اند.»
گفتم: «عجیب اینه که امروز اتفاقی بیفته و بهش فکر کنم، اگه شب خوابش رو ببینم باز هم جغرافیای خواب، همون خونه قدیمی قدیمیه هست. مثل این که کارخانه رویاسازی مغز ما، مواد خامش رو از دوران کودکی برمی‌داره.»

  • مجتبی فرد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی