بخون «بخشو»، محرّم شد دوباره
پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۸۹، ۰۱:۳۸ ق.ظ
1. اگر از سبک مداحی امروزی پایتختنشینها که مانند ویروسی سراسر کشور را آلوده کرده و شیوههای بومی مرثیهخوانی مناطق را به حاشیه رانده بیزارید، اگر از فریاد و عربده مداح به جای آواز و تحریر چندشتان میشود، اگر از نعرههای هوسین هوسین بر وزن دوبس دوبس متنفرید، اگر از ترانههای روتوشی لسآنجلسی عامیانه که به بهانه مردمی بودن میشنوید خسته شدهاید، اگر حرکات زشت و شرکآلود عزاداران پای منبر که تصور میکنند شور حسینی گرفتهاند رویگردانید، اگر از نوحهخوانی که بیشتر حواسش به دوربین توی مجلس است و در حال محاسبه میزان لیتر اشکی که از مخاطب گرفته و در فکر این که نوحه گل میکند یا نه و مسابقه نوحه توی بورس پخش ماشینها را کی میبرد؟ منزجرید...
2. اگر آدم خاطره بازی هستید، اگر رفت و آمدتان با گذشته بیشتر است، اگر از دنیای سیاه و سفید لذت میبرید، اگر باقیات هر کسی که روبان سیاهی به گوشهی عکسش خورده متأثرتان میکند، اگر اصیلها را به دستچندمها ترجیح میدهید، اگر بازدم خود را تنها در هوایی که دم گرفتهاید میپراکنید...
آن گاه مانند من محرّم جنوب را بدون «بخشو» نمیتوانید تصور کنید. هنگام قدم زدن در کوچه و خیابانهای سیاهپوش، منتظر شنیدن صدایی هستید که از بلندگوی مساجد و هیأتها و تکایا و حسینیهها و موبایلها و مغازهها و ماشینها، غمگین و غبارگرفته از گذشت زمان، بیغلوغش و ساده، از عمق دههی 40 میخواند:
شیعه باز است و غم، با آه و الم
به سر و سینه بر زن، که ز نو شد محرّم
دانلود نوحه «ز نو شد محرّم» با صدای «بخشو»
2. اگر آدم خاطره بازی هستید، اگر رفت و آمدتان با گذشته بیشتر است، اگر از دنیای سیاه و سفید لذت میبرید، اگر باقیات هر کسی که روبان سیاهی به گوشهی عکسش خورده متأثرتان میکند، اگر اصیلها را به دستچندمها ترجیح میدهید، اگر بازدم خود را تنها در هوایی که دم گرفتهاید میپراکنید...
آن گاه مانند من محرّم جنوب را بدون «بخشو» نمیتوانید تصور کنید. هنگام قدم زدن در کوچه و خیابانهای سیاهپوش، منتظر شنیدن صدایی هستید که از بلندگوی مساجد و هیأتها و تکایا و حسینیهها و موبایلها و مغازهها و ماشینها، غمگین و غبارگرفته از گذشت زمان، بیغلوغش و ساده، از عمق دههی 40 میخواند:
شیعه باز است و غم، با آه و الم
به سر و سینه بر زن، که ز نو شد محرّم
دانلود نوحه «ز نو شد محرّم» با صدای «بخشو»
- ۸۹/۰۹/۱۸
بزرگ است و تاریک و رام
بریده بریده با بافه های نور.
//////////
حرفی باید زد.