شادا به روزی این چنین
شیرینتر از مدال طلای «خدیجه آزادپور» در گوانگژو، شیوهی شادی او بر روی سکوی قهرمانی بود. پریدن سرخوشانه به روی پلهی اول، خندههای از ته دل، مشت گره کرده در هوا، دست تکان دادنها و به دندان گرفتن مدال طلا، حلاوت خاصی داشت. این تأثیرگذارترین صحنهای بود که از ابتدای مسابقات دیدم. انعکاس و پخش مکررِ همراه با موسیقی حماسی از صداوسیما، جذابیتاش رو دوچندان کرد. باید بدانید که بلند خندیدن دختر در کوچه و خیابانِ شهر و روستاهای گوشه و کنار این دیار، هنوز از امور مذمومه است تا به اهمیت این صحنه پی ببرید. اضافه کنید پخش تصویر زنان چینی حامل سینی مدال با لباسهای بدون آستین و دست دادن مردان اهداکنندهی مدال با زنان قهرمان. خط قرمزها یکییکی در حال فرو ریختناند.
و خوشحال و ممنونم که اولین زن طلایی ما، دختری سرزنده بود که روی سکو و جلوی دوربینها، بدون هیچ ملاحظه و روتوشی، خودِ خودش بود. به همین دلیل است که این شادی، دلنشین بود.
- ۸۹/۰۸/۲۹
هی روز های لعنتی دید و باز دید
آزادی صدای مرا تشنه می برند
این ماههای جیره خور شمس با یزید
جدم امیر جاده ی ابری...شبی که مرد
چلوار چله های مچاله به من رسید
(-بقیه شو بیا وبلاگم بخون-)
اول ببخشید که اولش سلام نکردم
راستش وبلاگتو میخواستم بخونم ولی وقت نکردم. ایشالله سر فرصت میام میخونمش. تونستی یه سری هم به ما بزن. مرسی.