حقّه مهر بدان نام و نشان است که بود
وقتی از بازیگر فیلمی خوشم آمد یا دقیقتر و صریحتر بگویم: وقتی از بازیگر زن فیلمی خوشم آمد، دنبال عکسها و کاغذ دیواریهایش در اینترنت میگردم. معمولاً هم پیِ چهرههای تازه و کمشناختهشده هستم. دو سال پیش فیلمی دیدم به نام «مِه» از «فرانک دارابونت». دختر فروشندهی زیبایی در فیلم بود که وقتی در میان نظامیان مشتری، چهرهی یک عاشق قدیمی را دید، نگاه و لبخندهای آشنایی ردوبدل کردند. نقش کوتاهی داشت و به طرز دردناکی هم کشته شد. پس از جستوجو در دنیای وب دستگیرم شد که بازیگر تازهکاری است که همین فیلم مطرحترین کارش تا حالا بوده است. گذشت و گذشت و فیلمهای جدید و بازیگرهای جدید و تصاویر جدید و خلاصه فراموشم شد تا چند وقت پیش که فیلم «برخورد تایتانها» را دیدم. کلاً فیلم مزخرفی بود که تنها قسمت قابل تحمل آن، دختر زیبای پادشاه بود که با وجود نقش کوتاهش، به خاطر گل روی او تا آخر فیلم دوام آوردم. چهرهاش آشنا به نظر میآمد و هر چهقدر به مغزم فشار آوردم یادم نیامد قبلاً در کدام فیلم او را دیدهام. در سایت فکسون دانستم که بله! همان بازیگر فیلم «مِه» است که در این دو سال به غیر از چهرهاش (که زیبایی خود را حفظ کرده) در کارش پیشرفتی نکرده است و هنوز در فیلمهای درجه دو، نقشهای دست چندم بازی میکند. به رغم ناراحتی برای ضعیف شدن حافظهام در طی این سالها، خوشحال شدم که هنوز معیارهای زیباییشناسیام تغییری نکرده است.
- ۸۹/۰۷/۰۹
... ینی اگه اون دختره پادشاهه زشت بود یا همون دختره تو مه نبود اون فیلم رو دیگه نیگا نمیکردی از وسطش ولش میگردی...
...
چی بگم والا...
از شما مردا هر چی بگیم بر میاد....
والا...
پناه بر خدا...
...