پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۰ ثبت شده است

۱۷
خرداد

کسی که می‌نوسید؛ شبیه‌تر است به خودش تا، کسی که حرف می‌زند.

  • مجتبی فرد
۱۶
خرداد
داشته‌هایم خیلی بیش‌تر از دارم‌گفتن‌هایم است.

  • مجتبی فرد
۱۰
خرداد
خداحافظ و خدانگه‌دار وقت جدا شدن یعنی وقتی با همیم، هوای هم‌دیگر را داریم.

  • مجتبی فرد
۰۹
خرداد
این تکه از ابتدای ترانه‌ی «مستی» با صدای «جهان» را بسیار دوست دارم.
به نحوی که شعار این روزهای زندگی‌ام شده است.

چند سال دیگه باید بشینم؟

  • مجتبی فرد
۰۸
خرداد
• خوب، منظورت از این کار چی بود؟
•• هیچی.
• هیچی؟! راستش رو بگو. به اندازه‌ای که قیافه‌ام نشون می‌ده احمق نیستم‌ها!

  • مجتبی فرد
۰۷
خرداد
شرمندگی دانستن این که بیش‌تر از آن که دوستت داشته باشم، دوستم داری، این رابطه عاشقانه را کوفتم می‌کند.

  • مجتبی فرد
۰۵
خرداد
• وقتی خوابش نمی‌بره آهنگ می‌ذاره گوش می‌کنه. بیدار می‌شم و می‌گم: خاموشش کن بذار بخوابیم. می‌دونی چی کار می‌کنه؟
•• خاموش نمی کنه؟
• بدتر از اون، پا می‌شه می‌ره تو یه اتاق دیگه گوش می‌کنه!

  • مجتبی فرد
۰۴
خرداد
• آدم غمگینی به نظر می‌رسه.
•• از کجا معلوم؟ شاید تظاهر به غم می‌کنه.
• آخه چرا؟ چرا باید این کار رو بکنه؟
•• شاید... شاید چون راحت‌تره.

  • مجتبی فرد
۰۳
خرداد
پسرک؛ نحیف و کم‌سنّ‌وسال است. صندلی جلوی تاکسی بین‌شهری که می‌نشیند موبایلش زنگ می‌خورد. صدای زنانه‌ای از آن طرف خط می‌آید. جوانک جواب می‌دهد: «سلام مامان... بله... الان بوشهرم... تازه می‌خوایم حرکت کنیم... نه... یه ساعت دیگه می‌رسیم... حتماً... رسیدم، زنگ می‌زنم... باشه، مواظبم... خداحافظ».
توی جادّه‌ها، بیش‌تر از ماشین‌ها، این دل مادرهاست که می‌رود و می‌آید.

  • مجتبی فرد
۰۱
خرداد
نظر گذاشتن پای میکروبلاگ‌ها به این می‌ماند که تنها با دیدن اپیزود هفتم فصل سوم، سریال «لاست» را تحلیل کنی.

  • مجتبی فرد