پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۰ ثبت شده است

۰۸
اسفند
از هم‌آن اوّل‌ها، دوست داشتم انگشتر دست کنم. اولین انگشترم هم انگشتر قدیمی اَبَوی بود که توی رکابش یک تاج مینیاتوری ظریف حک شده بود. مدت‌ها دستم بود تا زمانی که فهمیدم پلاتین نیست و طلای سفید است.
از آن زمان به بعد انگشترهای زیادی عوض کرده‌ام و همیشه یکی‌دوتا دارم و به اصطلاح نمی‌گذارم دستم خالی باشد. همه‌جوره‌اش را داشته‌ام: سنگ‌دار و بی‌سنگ، عقیق و یشم و شرف‌الشمس، نقره ایرانی و ایتالیایی و مدت کوتاهی تیتانیوم. تنها حلقه‌ی بندگی! است که هنوز نوبتش نشده است.
و حالا، این انگشترها، نشانه‌ی حضور من شده‌اند. والده، هر وقت انگشترهایم را کنار تلویزیون ببیند می‌داند که خانه‌ام و اگر نباشند یعنی که بیرونم.

  • مجتبی فرد
۰۸
اسفند
چه اهمیتی دارد که قدّت بلند است یا کوتاه.
مهم این است که هنگام بوسیدن، زیاد خم نشوی.


  • مجتبی فرد
۰۳
اسفند
بازگویی خاطره‌ی عشق‌های از دست رفته پیش عشق تازه، او را هم رفتنی می‌کند.

  • مجتبی فرد
۰۲
اسفند
از فحش شنیدن لذّت می‌برم،
اگر از دهان تو باشد.

  • مجتبی فرد