صمد به دانشگاه میرود
سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ۰۴:۵۹ ق.ظ
سرِ کلاس زبانِ پیش، خواستهاندش پایِ تخته (زبان ما؛ نسلِ گچ و تختهپاککن به گفتن وایتبرد نمیچرخد) تا این جملهی انگلیسی را به پارسی برگرداند:
«وقتی شیر، پیر میشود، یالش سیاه میشود»
و او هم مثل همهی ماها، شروع کرده به ترجمهی لغت به لغت. معنای همه را میدانسته الّا «یال» را و در نتیجه این طور ترجمه میکند:
«وقتی شیر، پیر میشود... (مکث و کمی مِنّ و مِن) چیزش سیاه میشود.»
و حدس بزنید واکنش پسرهای فرصتطلبِ کلاس را که به سوراخ دیوار هم میخندند و منتظر چنین صیدی هستند و پشتبندش سرخشدن دخترها و سرپایینانداختن و ریزخندیدنها!
و اینگونه قهرمان خجالتی و مأخوذ به حیای ما در دانشگاه، انگشت نما میشود به اسم «آقای چیز»!
استاد شوخطبع نیز برای یادآوری این خاطره، تعدیلشدهی سوال را در امتحان پایانترم میآورد:
«شیر که جوان است، یالش چه رنگی است؟»
و همه با چاشنی لبخند، تیک زدهاند:
«Yellow»
و او هم مثل همهی ماها، شروع کرده به ترجمهی لغت به لغت. معنای همه را میدانسته الّا «یال» را و در نتیجه این طور ترجمه میکند:
«وقتی شیر، پیر میشود... (مکث و کمی مِنّ و مِن) چیزش سیاه میشود.»
و حدس بزنید واکنش پسرهای فرصتطلبِ کلاس را که به سوراخ دیوار هم میخندند و منتظر چنین صیدی هستند و پشتبندش سرخشدن دخترها و سرپایینانداختن و ریزخندیدنها!
و اینگونه قهرمان خجالتی و مأخوذ به حیای ما در دانشگاه، انگشت نما میشود به اسم «آقای چیز»!
استاد شوخطبع نیز برای یادآوری این خاطره، تعدیلشدهی سوال را در امتحان پایانترم میآورد:
«شیر که جوان است، یالش چه رنگی است؟»
و همه با چاشنی لبخند، تیک زدهاند:
«Yellow»
- ۹۱/۱۱/۱۰