پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

پریشانان، پری را می‌پرستند

با ماه‌رخی اگر نشستی، خوش باش

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
۲۸
ارديبهشت
خدا! ما واسه چی‌ت بودیم؟

چرا سر خودت رو شلوغ کردى؟

  • مجتبی فرد
۲۸
ارديبهشت
دیگه بسه بارون!
خدایا! دوش حمومت رو ببند.
  • مجتبی فرد
۱۲
ارديبهشت
خودم رو خیلى قبول دارم، ولى اگر همه آدم‎هاى دنیا شبیه «من»‎ بودند، خداییش چه دنیاى کسالت‎بارى مى‎شد؟
  • مجتبی فرد
۰۷
ارديبهشت
این‎قدر آرزوهایم کوچک‌ند که خدا هم دلش نمى‎آید برآورده‎شان نکند.
  • مجتبی فرد
۰۴
ارديبهشت
• اگه اخراجت کردند، کار دیگه‎اى هم بلدى برى سراغش؟
•• می‌رم توى گروه «کارگران مشغول کارند» مسوول تکون دادن پرچم می‌شم!

  • مجتبی فرد
۰۴
ارديبهشت
«احساسم مثل اینه که شبه، برق رفته و همه جا تاریکه. من، خوابم می‌بره.
بیدار می‌شم می‌بینم عصر حجره و برقی نیست که بیاد.»
  • مجتبی فرد
۰۳
ارديبهشت
با این همه آرزو، اگر اجل نکشدم، حسرت مى‎کشد.
  • مجتبی فرد
۰۳
ارديبهشت
1
• کجایی؟ چکار می‌کنی؟
•• زنده‌ام، فقط.

2
• زنده‌ای؟
•• نفس می‌کشم، که اون هم غیرارادیه.

  • مجتبی فرد
۱۸
اسفند
در آغوش توست که وجود خدا را حس می‌کنم.
  • مجتبی فرد
۱۰
اسفند
سخت‎ترین‎ ‎کار‎ ‎دنیا‎ ‎که‎ ‎پس‎ ‎از‎ ‎آن‎ ‎همه کارها‎ ‎آسان‎ ‎می‎شود:
‎گفتن‎ ‎کلمه‌ی «ببخشید» است.

  • مجتبی فرد